وبلاگ آموزشی پویاگستر

بهترین آموزش ها -کتب الکترونیک-اموزش آشپزی-آموزش فتوشاپ و ...

وبلاگ آموزشی پویاگستر

بهترین آموزش ها -کتب الکترونیک-اموزش آشپزی-آموزش فتوشاپ و ...

رشد خلاقیت دانش آموزی

چگونه خلا قیت دانش آموزان را پرورش دهیم؟

 

پرهیز از مانع تراشی

در این مقاله عوامل بازدارنده ی عمل خلاقانه دانش آموزان بررسی می شود.

دکتر محرم آقازاده

تشویق به خطر پذیری (ریسک پذیری)معقول

     افراد خلاق ، خطرپذیری می کنند و برخلاف عامه مردم ارزان می خرند و گران می فروشند.عمل بر خلاف خواست مردم عادی ، به معنای پذیرش خطر خشم وغضب آنان است.

     با این همه ، دلایل معقولی برای برانگیختن خشم مردم وجود دارد.افراد خلاق خطر پذیری قابل توجهی دارندو ایده هایی را خلق می کنند که در نهایت دیگران آنها را چونان ایده های عالی می ستایند؛ گرچه در آغاز مخالفت های شدیدی با آنها می شود. خطر پذیری افراد خلاق عاری از از خطا ، ناکامی و رویارویی با موانع نیست.

     در این نوشتار تأکید بر خطر پذیری معقول است ؛ چون به دنبال ترویج به مخاطره انداختن زندگی افراد و منزوی شدن آنان نیستیم. در این جا ، سخن از خطرپذیری هایی است که کسانی چون پیکاسو (نقاش) ، شکیپیر (نمایشنامه نویس) ، داستایوفسکی(داستان نویس) ، مونه(نقاش) و ... به آن اقدام کرده اند. اگرچه انتظار نمی رود همه ی دانش آموزان افرادخلاقی در سطح مونه ، پیکاسو و دیگران باشند ، ولی می توان با آنان یاری کرد توان بالقوه ی خود را برای خلاقیت بروز دهند.

     برای کمک به دانش آموزان به منظور نشان دادن تهور در خطرپذیری ، باید به آنان نحوه ی خطرپذیری معقول را آموخت.پژوهش ها نشان می دهند که کودکان و بزرگسالان خلاق دست به خطرپذیری معقول می زنند (استرنبرگ و لومیرت،1991).اگرچه ، هر فعالیت عقلانی را نمی توان خطرپذیری تلقی کرد، ولی خطرپذیری های معقول ، بخت و فرصت شخص برای انجام کار خلّاق یا کاری با کارهای دیگران متفاوت است را افزایش می دهد . بسیاری از کارهای خلّاق به شیوه ای تازه انجام می شود با روند معمول انجام دادن کارها متفاوت است.

     گیلفورد(1988)، علاقه مندی دانش آموزان برای پذیرش خطر از نظر خطرپذیری های مربوط به دروس را مورد مطالعه قرارداد. مطالعه ی گیلفورد نشان داد که تحمل و شکیبایی دربرابر شکست درمدرسه  با انتخاب سطوح خاصی از مسایل دشوار ارتباط دارد. دانش آموزانی که شکیبایی بسیاری در برابر شکست دارند ، معمولاً مسایل دشوارتر را انتخاب می کنند.شکیبایی در برابر شکست  با نمره های آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی هم ارتباط دارد. شکیبایی در برابر شکست با افزایش سن سیر صعودی می یابد .

    چرا دانش آموزان خطر پذیری می کنند؟ پاسخ این سؤال ساده و روشن است ؛ چون نمره های بالا در آزمون و مقالات کامل ، پاداش بیشتری را نصیب دانش آموزان می کند. معلمان معمولا تلاش می کنند امکان خطرپذیری را کاهش دهند. آنان تکالیفی به دانش آموزان می دهند که انجام دادنش اجباری است و انتظار هم دارند پاسخ های مورد نظر معلم تدارک دیده شود.علاوه بر معلمان ، خانواده ها و اطرافیان و ... دانش آموزان را از خطرپذیری منع می کنند.پرورشکار خلاقیت باید از ظرایف کار مانع تراشانه معلمان و والدین در برابر خطرپذیری آگاه شوند. پرورشکار خلاقیت ، باید بکوشد توازن معقولی بین فعالیت های خطرپذیری ایجاد کند.

     مدارس همدر موارد زیادی امکان خطرپذیری را کاهش می دهند. دانش آموزان با ورود به مدرسه یاد می گیرند که بر اساس نظام مدرسه کار کنند: آنان برای موفقیت باید نمره های خوبی بگیرند ، انضباط مطلوبی داشته باشند، به ارزش های مدرسه احترام بگذارند واز تکالیفی که برایشان تدارک دیده می شود ، سرپیچی نکنند.

    مدارس باید به جای رعب و محدودیت در دانش آموزان به آنان اجازه دهند به خطرپذیری های معقول بپردازند تا آنکه توان بالقوه شان برای خلاقیت بالفعل شود .ترغیب خطرپذیری به معنای پاداش دادن به آن است . اگر دانش آموزی در انتخاب موضوع مقاله یا در انتخاب چشم انداز خاصی خطر پذیری معقولی داشته باشد باید چنین کاری را مورد تشویق قرارداد. ترغیب و تشویق خطرپذیری را هر معلمی می تواند در حین مشاهده فرایند عمل دانش آموزان انجام دهد . گفتن این جمله به دانش آموز ، که «موضوعی که برای تهیه گزارش انتخاب کردید ، فوق العاده است و بی صبرانه منتظر ارائه گزارش هستید»می تواند یک مشوق کلامی برای دانش آموز باشد و او پشت گرمی خاصی بدهد .

تحمل و شکیبایی در برابر ابهام

    مردم تمایل دارند امور را سیاه و سفید ببینند . وبرخی از افراد بر این باورند که ایده هایی در آموزش و پرورش اثربخش یا غیراثر گذارند . اما مسئله آن است که در حوزه ی خلاقیت بسیاری از امر خاکستری هم دیده می شوند. هنرمندان معمولاْ کارشان را به صورت قانون همه یا هیچ تفسیر نمی کنند ؛ آنان بارها تغییر عقیده می دهند و سبک خود را عوض ومکرر آثارشان را بازبینی می کنند تا اثر مطلوبی از کارگاه فعّالیّتشان بیرون بیاید . افراد خلّاق هیچ وقت اثری را که از خود به جا می گذارند ، تمام شده و تکمیل شده تلقّی نمی کنند . آنان می دانند اگر درکارشان بازبینی کنند نتیجه ی بهتری خواهند گرفت . به هر روی ، کارکردن مداوم و قطعی تلقّی کردن فعّالیّتها و تولیدات بها دادن به توان خلّاقیّت و شکیبایی در برابر ابهام برای رسیدن به نتیجه مطلوب تری است.

     لنیس پالینگ با شکیبایی در برابر ابهام های موجود در موضوع مورد مطالعه اش که DNA بود ، توانست ساختار DNA را شناسایی ومعرفی کند . تعجیل و نتیجه گرایی محض نمی توانست او را به آرمانش که شناخت DNA بود رهنمون کند . پالینگ با انتشار اطلاّعات مربوط به ساختار مارپیچی DNA ، سبب شد تا فرانسیس کریک و جیمز واتسون هم به تکمیل کارهایشان بپردازند.

     شکیبایی در برابر ابهام حالت عدم آرامش نیست. وقتی دانش آموزی عنوان خاصی را برای نگارش مقاله انتخاب می کند ، امکان مواجهه با مشکل را می پذیرد.

     در این مرحله ، کمک به  دانش آموز برای نشان دادن خلّاقیّت نیاز به  تشویق و تأکید بر زمان معیّنی فعّالیّت خلّاقانه ای را که عهده دار است انجام بدهد .

     شیوه ای دیگر ارائه ی زندگی نامه ی دانشمندان ، هنرمندان ، مخترعان ، صنعتگران و افراد نامداری از این دست است. نیاز است به دانش آموزان نشان داده شود که مشاهده ی دقیق و تفکّر ، آنها را برای ارائه ی ایده های خلّاقانه توانا می کند و هم این که شکیبایی و تحمّل ابهام به آنان فرصت می دهد تا آثار خلّاقانه ای تولید کنند.

ایجاد فرصت برای تجربه خطا

     ارزان خریدن و گران فروختن با مخاطراتی همراه است. برخی ایده ها را مردم به آسانی نمی پذیرند ؛ چون آنها مناسب ارزشیابی نمی شوند. افراد به شیوه های گوناگونی می اندیشند ؛ چون یک راه برای حل مسائل کارایی بهتری نشان نمی دهد .اندیشمندانی چون فروید ، پیاژه ، چامسکی و اینشتاین در زمان حیات خویش شیوه های جدیدی برای اندیشیدن بنا نهادند. چنین متفکّرانی کمک های فراوانی کردند یادگارهای زیادی بر جا نهادند . آنان برای خودشان و همکارانشان فرصتی فراهم آوردند تا دست به خطر پذیری بزنند و خطا کنند.

     بساری از ایده های فروید و پیاژه اشتباه هستند .خطای فروید در آن بود که همه ی مسائل را در مسائل جنسی خلاصه می کرد و بنیان همه ی نابهنجاریهای رفتاری را در آن می دید و پیاژه خطایش آن بود که ایده رشد شناختی اش را عالمگیر می پنداشت .ایده های آنان بسیار ارزنده بود ، نه از آن رو که آنان پیام آوران بزرگ چنان ایده هایی بودند ؛ بلکه از آن رو ارزنده می نماید که راه را برای اندیشه ورزی دیگران می گشایند.

     مدارس خطاهای دانش آموزان را نمی بخشند . خطا در انجام دادن کار مدرسه ای برابر با کنده شدن نشان های افتخار آمیز نمره هایی بس کذایی است .آن گاه که دانش آموزان پاسخ سؤالی را نادرست می دهند ، معلم آنان را به نخواندن درس و درک نکردن محتوا متّهم می کند. چه بسا دانش آموزانی که از راه های شناخته شده برای معلمان ، معلمان راهنما ، راهنمایان تعلیماتی و ... پاسخ نمی دهند و همین خود مایه ی سرافکندگی آنان در برابر همتایانشان_ که به واگویی گفته های معلم و آنچه در محتوای کتاب های درسی آمده است بسنده می کنند_ است. دانش آموز همانند هر انسانی دیگر توان اندیشیه ورزی دارند و به شیوه های خلّاقانه می توانند به یادگیری و تولید آثار خلّاقانه دست یازند.

     گاه پاسخی که دانش آموز به سؤالی می دهد ، فقط بدین دلیل که با پاسخ مورد انتظار معلم و یا بدتر از آن  راهنمای تعلیماتی ، معلم راهنما و ... همخوانی ندارد ، اشتباه تلقی می شود.استنبرگ می گوید « در بازدیدی که سال ها پیش از مدرسه ای داشت  ، معلمی را دید که از دانش آموزی پرسید ، چه کسی قارّه آمریکا را کشف کرد ؟ دانش آموز پاسخ داد : <بومیان> . همکلاس ها به دانش آموز خندیدند و معلم نیز بر او خشم گرفت  و پاسخ داد ، کاشف قارّه آمریکا کریستف کلمب بود .»نکته آن است که پس از تصحیح پاسخ دانش آموز ، باید دید نیازی به  واکنش دیگر در برابر پاسخ او وجود دارد یا نه.

     باید به یاد داشت که یکی از راه های کمک به دانش آموزان  برای ابداع ایده های خلّاقانه ایجاد شرایط ایمن و آموزش جرأت ورزی است .کسی که ایده های فراوانی ابداع می کند احتمال دارد ایده هایی هم ابداع کند که نادرست هستند. معلمان و دست اندر کاران آموزشی و پرورشی نباید از الگوی مردمان عادی جامعه برای کار در کلاس درس کلیشه های انعطاف پذیری بسازند. مردم عادی جامعه پیوسته انتظار پیروزی و موفقیت دارند ، و از قهرمانانشان انتظار باخت ندارند. آنان از دانش آموزان هم چنین انتظاری را دارند . خطا ، زمینه ساز چالش فکری است و ابزاری برای تکوین اندیشه ها است. برای آنکه به دانش آموزان فرصت اندیشه ورزی خلّاقانه بدهید ، به آنان اجازه بدهید از خطا نهراسند. دانش آموزان باید فرضیه بسازند و آن را بیازمایند. در این راه ، چه بسا که دچار خطاهایی شوند . معلم باید به دانش آموزان اطمینان دهد که هیچ کس بری از خطا نیست . داشتن تهور و جوشش فکری برای ایده های خلاقانه از ضروریات بنیادین  است . آن گاه که دانش آموزی خطا می کند به جای توبیخ ، معلم و سایر دست اندرکاران آموزشی و پرورشی باید بکوشند از دانش آموز حمایت کنند و از او بخواهند به تجزیه و تحلیل خطا و یا خطایش اقدام کند.در ژاپن ، بارها پیش می آید که معلم کل زمان کلاس را به تجزیه و تحلیل خطاهای دانش آموزان تخصیص دهد .معلمی که درصدد پرورش تفاوت هاست ، کاوش خطاها می تواند به او در زمینه سازی برای یادگیری دانش آموزان عملکرد موفقی داشته باشد.

شناسایی و از میان برداشتن موانع

     افراد خلّاق همیشه با موانعی روبرو می شوند ؛ این ماهیّت کار خلّاقانه است.بزرگترین مانع در برابر اشخاص خلّاق مقاومتی است که توده ی مردم دربرابر ایده های نوآورانه نشان می دهند؛ معلمان هم از این قاعده مستثنی نیستند.داستان معلم یوهان گاوس را به یاد آورید . روزی معلم یوهان گاوس از دانش آموزان خواست همه ی اعداد 1 تا 100 را جمع بزنند . او انتظار داشت و فکر می کرد دانش آموزان تا پایان ساعت درسی سرگرم حل مسأله خواهند بود . برخلاف انتظار ، دانش آموزی به نام گاوس پس از لحظه ای اندیشیدن به معلم اعلام کرد کارش را به پایان رسانده است . معلم ناباورانه در برابر گاوس حالت تدافعی گرفت و کار او را ناممکن دانست . ولی گاوس با شرح نحوه عمل خود و انجام دادن تمرین های دیگر به معلم نشان داد که راه حل ابتکاری خلّاقانه ی او برای حل مسأله درست است. گاوس استدلال کرد که از عدد 1 تا عدد 100 ، 50 جفت عدد وجود دارد و با جمع کردن دو به دو اعداد و ضرب آنها در عدد 50 ، پاسخ مسأله به دست می آید. برای مثال :5050 =50 × (1+100)           یا    5050=50 ×(1+100)

     به هر حال ، دانش آموزان را باید به مسئله یابی و از میان برداشتن موانع تشویق کرد . تشویق دانش آموزان برای مسئله یابی و از میان برداشتن مشکل ، تشویق آنان به گلاویز شدن و پرداختن به مسائل است . موانع ممکن است نگرش های مردم ، انتظارات معلم ، خواست های خانواده و جامعه باشد.

     افزون بر این ، نگرش دانش آموز به محتوای برنامه درسی ، مدرسه و فعالیّت خاص در مدرسه ممکن است عامل بازنده ی خلّاقیّت به شمار آید.

نکته: با وجودیکه  3سال از تحریر این مقاله در مجله ی رشد تکنولوژی آموزشی می گذرد چه میزان از مطالب ، مورد عنایت دست اندر کاران آموزشی و پرورشی قرار گرفته ؛ خلّاقیتهای بالقوه تبدیل به بالفعل گردیده است؟

______________________________________________

منبع:

رشد تکنولوژی آموزشی (بهمن ماه 82)(ص 8)-چگونه خلاقیت دانش آموزان را پرورش دهیم«با اندکی تغییر»

موانع  خلاقیت  در محیط مدرسه

1- تاکید  زیاد بر   نمره ی  دانش آموز  به عنوان  ملاک  خوب  بودن

این مسئله   یکی از  شایع ترین  موانع  رشد  خلاقیت  در  دانش  آموزان  به  شمار می رود.  هنگامی  که دانش  آموز احساس   کند ، تنها ، چیزی   اهمیت  بیشتری   دارد  و در ارزیابی  ها ملاک  خوب  بودن  شمرده می  شود ،  نمره  بالاست  و نه چیز  دیگر ، در نتیجه  کسب  نمره ی  بیشتر  به خودی  خود برای وی  حکم   مهم ترین   هدف  را  پیدا می کند  و بنابراین  او تنها   در جهت   به دست آوردن  آن می کوشد . در چنین جوی  تلاش  برای   خلاقیت  و نوآوری  برای  دانش  آموز  معنایی  نخواهد  داشت .

 

2- روش  های  تدریس  سنتی  و مبتنی  بر معلم محوری

به کارگیری  افراطی روش های سنتی که در آنها  غالبا  معلم نقش  محوری  را در کلاس  ایفاء می کند  و بیش تر مبتنی  بر  سخن رانی  و استفاده از مهارت های  کلامی   است ، سبب می  شود  دانش  آموز  در فرآیند  تدریس  و یادگیری  و ایفای  یک  نقش  فعال  فرصت  مشارکت  کم تری  را پیدا کند.دانش  آموزی  که  در این  نوع  سیستم تحصیل  می کند  مجالی  برای  بروز  استعداد های  خلاق  نمی  یابد  و  به تدریج  تحرک  و پویایی خود را از دست  می  دهد.

 

3- عدم  شناخت  معلم  نسبت  به خلاقیت

در بسیاری  از موارد  آشنا نبودن  معلم  یا مربی  با شیوه های  پرورش  خلاقیت  دانش آموزان  خود به تنهایی  یک مانع  بزرگ  در این زمینه محسوب  می  شود .معلمی  که شناخت  صحیحی از ماهیت  خلاقیت ،موانع  و روش  های  پرورش  نداشته  باشد، بدیهی  است  نه تنها  نمی  تواند  اقدامی  برای   بروز  استعداد های  خلاق   دانش  آموزان   خود در کلاس   انجام دهد ، بلکه  ممکن است  ناآگاهانه  و به مرور  زمان   کلاس  درس   خود را  به محیطی  تبدیل  کند  که در آن  خلاقیت  دانش  آموز سرکوب می شود.

 

4-فقدان  حداقل  امکانات  لازم  برای  انجام   فعالیت های خلاق  دانش  آموزان

هر چند  بسیاری  از  فعالیت های  خلاق  نیازمند  هزینه ها  و امکانات خاصی  نیست  و  اغلب  آن ها  با اندکی   تغییر  در روش  های   تدریس   و استفاده  بهینه  امکانات   و  فضای  آموزشی  موجود  در  مدارس  قابل اجراست ، اما  گاهی  فقدان  این حداقل  امکانات   لازم  سبب  می شود که انجام برنامه های  پرورش  خلاقیت در کلاس  و مدرسه  با مانع  یا  شکست  روبه  رو  شود .این کمبودها  در بسیاری   از موارد  تاثیری  مخرب  بر علاقه  و انگیزه ی  دانش  آموزان  برای شرکت  در این برنامه  ها می  گذارد.

 

5- اهداف  و محتوای  کتاب های  درسی

موضوع   اهداف  و محتوای  درسی  مبحثی  بسیار  گسترده  است  و از جوانب  مختلف  قابل  بررسی  می باشد ، اما در   این جا  تا این حد  بدان اشاره  می شود  که چنان  چه  در یک  نظام  آموزشی  کتاب  درسی  به عنوان  مهم ترین  و تنها  منبع  تدریس  و آموزش  مورد استفاده   قرار گیرد  و در عین حال  در میان  اهداف  و محتوای آن چیزی  به عنوان  پرورش  خلاقیت  منظور  نشده باشد،مسلما دانش آموز آزادی عمل و توانایی  لازم را نخواهد داشت  که پا را  از چهارچوب کتاب درسی  خود  فراتر  بگذارد و در نتیجه  او می  آموزد  تا صرفا  در محدوده  کتاب  درسی  خود بیندیشد و نه بیش تر.  

 

6-عدم  توجه  به تفاوت های  فردی  دانش آموزان

در نظر  نگرفتن این واقعیت  که هر دانش آموز  در عین  اشتراکاتی  که با سایر  دانش  آموزان دیگر دارد ،یک انسان  منحصر به فرد  است  و دارای  استعداد ها ،علایق  و کشش های  ویژه ی خود  نیز  می باشد، سبب می   گردد  معلم  دید  و نگرشی  یکسان   نسبت  به همه ی دانش آموزان   داشته باشد ، این نوع  نگرش  در حوزه ی پرورش  خلاقیت  یک مانع  اساسی  محسوب  می  شود  و به ویژه  سرخوردگی  دانش آموزان  خلاق  را به دنبال  خواهد داشت .

 

7-عدم  پذیرش   ایده های  جدید

عادت  به تفکرات کلیشه ای ،راه حل های  معمولی  و تجربیات  تکراری  می تواند  سبب  پدید آمدن  نوعی  دید  انتقادی  در معلم  و دانش آموزان  در کلاس  های  درس  شود  که می  توان  آن را  روحیه ی عدم  پذیرش  ایده های  جدید  نامید .

برای  دانش آموزی که  از  تفکری   خلاقی  برخوردار  است  و میل  به خلق  ایده های نو  و غیر معمول  دارد، بسیار  مایوس  کننده  خواهد بود  که  ایده ها و افکارش   به خاطر  غیر معمولی  بودن  مورد  بی  توجهی  معلم  یا دانش  آموزان   قرار گیرد.

این دانش آموزان به تدریج  تحت تاثیر   نظر جمع ،ممکن است  نوگرایی  و این  نوع  تفکر  خود را دال  بر  وجود  ضعف  یا  مشکلی  در خود  تلقی  کند .احساس  غیر  عادی   بودن  در بسیاری  از  دانش  آموزان  خلاق  ناشی  از وجود  یک  چنین  جوی  در کلاس   است که  در نهایت  به خود  سانسوری  منتهی  می شود.

 

8- ارائه ی  تکالیف  درسی  زیاد  به دانش آموزان

معمولا  انجام  تکالیف درسی  بخش  عمده ای   از وقت  دانش  آموزان  را به خود  اختصاص  می  دهد.در مواردی  که به دانش  آموز  تکالیف  زیادی  داده  می شود  و او ناچار  می  شود  همه ی توان و انرژی  فکری  خود  را برای  انجام  آن  تکالیف  صرف  کند ، در  نتیجه  دیگر فرصت  و هم چنین  توانایی  چندانی  برای   پرداختن  به فعالیت  های  دیگر  نخواهد داشت . به علاوه  از آنجا  که  غالبا  انجام  زیاده از حد   تکالیف  درسی  برای  دانش  آموزان  چندان  خوشایند   نیست ،این موضوع  می تواند  سبب  بی  علاقگی  و بی  میلی  آن ها  نسبت  به فعالیت  های  دیگر  از جمله  فعالیت های  خلاقانه  که غالبا  نیازمند  آرامش  فکری  و روانی  است ،گردد.

9-  استهزاء و تمسخر  به  خاطر  ایده  یا نظر اشتباه

در کلاس  های  درس   زیاد اتفاق  می افتد  که دانش  آموزی  به دلیل  مطرح کردن  یک  نظر اشتباه  یا ایده ای  نادرست  یا عجیب  و غریب  از  طرف  معلم  یا  دانش  آموزان  هم کلاسی  خود  مورد  تمسخر  و استهزاء  قرار گیرد.

برای  دانش  آموزی  که گرایش  های  خلاقانه دارد، این نوع  برخورد  دیگران  حکم  توبیخ  و تنبیه  را دارد.در نتیجه  احتمال  دارد  این دانش  آموز  به تدریج  بیاموزد  که ایده های  خود را  از  ترس  این که  ممکن است  اشتباه  باشد  و مورد استهزای  سایرین  قرار گیرد ،اساسا به  زبان  نیاورد  و آن  را در  درون خود  سرکوب  کند.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد